messenger, envoy, apostle, emissary, legate, herald, ambassador, runner
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
فرستاده فرمان سلطنتی را بهدرستی تحویل داد.
The messenger delivered the royal decree due.
فرستادهی ویژه زودتر رسید تا برای مذاکرات آماده شود.
The special envoy arrived early to prepare for the discussions.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «فرستاده» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فرستاده