آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: سه‌شنبه ۶ خرداد ۱۴۰۴

    مسئول به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    اسم
    فونتیک فارسی / mas'ool /

    in charge, custodian, attendant, authority, involved, director, controller, gaffer, keeper

    in charge

    custodian

    attendant

    authority

    involved

    director

    controller

    gaffer

    keeper

    متصدی

    او مسئول استخدام است.

    He is in charge of recruitment.

    در اینجا مسئول کیست؟

    Who is in charge here?

    اسم
    فونتیک فارسی / mas'ool /

    responsible, accountable, liable, amenable, answerable, chargeable, warden, accredited

    responsible

    accountable

    liable

    amenable

    answerable

    chargeable

    warden

    accredited

    پاسخگو

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    هر فرد مسئول اعمال خویش است.

    Each individual is responsible for his own actions.

    شما مسئول خواهید بود.

    You will be held accountable.

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد مسئول

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    اسم
    مترادف:
    مکلف موظف وظیفه‌مند
    مترادف:
    سرپرست مامور متصدی مدیر
    مترادف:
    وظیفه‌شناس

    سوال‌های رایج مسئول

    مسئول به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «مسئول» در زبان انگلیسی به responsible یا person in charge ترجمه می‌شود.

    مسئول به کسی گفته می‌شود که وظیفه، نقش یا تعهدی بر عهده دارد و باید پاسخ‌گوی اعمال یا تصمیمات خود یا دیگران باشد. این واژه در موقعیت‌های مختلف به کار می‌رود: از خانواده و مدرسه گرفته تا محیط‌های کاری، سازمانی یا اجتماعی. فرد مسئول کسی است که کاری به او سپرده شده و موظف است آن را به درستی، دقت و صداقت انجام دهد و در برابر نتایج آن نیز پاسخ‌گو باشد.

    مسئولیت‌پذیری یکی از مهم‌ترین نشانه‌های بلوغ فکری و اخلاقی است.

    در محیط‌های کاری، مسئول معمولاً به فردی اطلاق می‌شود که هدایت گروهی از افراد را بر عهده دارد یا در قبال انجام صحیح یک پروژه یا فعالیت پاسخ‌گو است. این فرد باید توانایی مدیریت، تصمیم‌گیری، پیگیری امور و پاسخ به پیامدها را داشته باشد. در حوزه‌های رسمی، عنوان‌هایی مانند «مسئول فروش»، «مسئول فنی»، یا «مسئول روابط عمومی» نشان‌دهنده‌ی نقش دقیق و وظایف مشخص افراد در سازمان است.

    از منظر اخلاقی و انسانی، مسئول بودن تنها به انجام یک کار ختم نمی‌شود، بلکه به معنی پذیرفتن پیامدهای رفتاری است که از فرد سر می‌زند. فرد مسئول، حتی اگر اشتباهی کند، آن را می‌پذیرد، تلاش می‌کند جبران کند و از آن درس می‌گیرد. مسئولیت‌پذیری یکی از ویژگی‌های بنیادین در ساختن روابط سالم، کسب اعتماد دیگران و موفقیت در زندگی شخصی و اجتماعی است.

    «مسئول» بودن یعنی پذیرش وظایف و تعهدات با آگاهی، دقت، و صداقت و آمادگی برای پاسخ‌گویی در برابر آن‌ها. چنین فردی قابل اعتماد، محترم و تأثیرگذار در هر گروه یا جامعه‌ای خواهد بود.

    ارجاع به لغت مسئول

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «مسئول» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مسئول

    لغات نزدیک مسئول

    • - مسئله مهم
    • - مسئله وار
    • - مسئول
    • - مسئول آگهی های تجاری
    • - مسئول تام الاختیار
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    sole gyration required scribbler oleato carrot and stick add fuel to the fire crookery crooked linger chess fiend secondary Seattle seasoning غاز تزویر مضیقه ترغیب کردن مقدونیه مغایرت مقاربت مغایر مقیم مغازله مقاوله نامه مذاکره مذاکره کردن تزکیه ذکاوت
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.