فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

عامل به انگلیسی

معنی

فونتیک فارسی

aamel
اسم

agent, factor, active, skilled, managing, executive

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد عامل

  1. مترادف:
    آژانس
  1. مترادف:
    پیشکار کارپرداز کارگزار نماینده
  1. مترادف:
    مامور مزدور
  1. مترادف:
    بااثر ثمربخش موثر
  1. مترادف:
    صانع فاعل کننده

ارجاع به لغت عامل

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «عامل» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/عامل

لغات نزدیک عامل

پیشنهاد بهبود معانی