agency
آژانس مسافرتی
a travel agency
چندین شرکت بزرگ مشتری این آژانس تبلیغاتی هستند.
Several large companies are the clients of this advertising agency.
telephone taxi, a taxi company
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او در تاکسی تلفنی کار میکند.
She drives for the taxi company.
برای برگشت به خانه آژانس گرفتم.
I took a telephone taxi back home.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «آژانس» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/آژانس