فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

نمایندگی به انگلیسی

معنی‌ها

نماینده بودن

فونتیک فارسی

namaayandegi
اسم

delegacy, deputyship, representation, acting as an agent or deputy or representative

دفتر نماینده

فونتیک فارسی

namaayandegi
اسم

agency, agent's office, firm, representation, bureau

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد نمایندگی

  1. مترادف:
    آژانس شعبه
  1. مترادف:
    وکالت
  1. مترادف:
    کارگزاری

ارجاع به لغت نمایندگی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «نمایندگی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/نمایندگی

لغات نزدیک نمایندگی

پیشنهاد بهبود معانی