ترجمه و بهبود متون فارسی و انگلیسی با استفاده از هوش مصنوعی (AI)

نمایندگی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • نماینده بودن
  • فونتیک فارسی

    namaayandegi
  • اسم
    delegacy, deputyship, representation, acting as an agent or deputy or representative
  • دفتر نماینده
  • فونتیک فارسی

    namaayandegi
  • اسم
    agency, agent's office, firm, representation, bureau
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد نمایندگی

ارجاع به لغت نمایندگی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «نمایندگی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ تیر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/نمایندگی

پیشنهاد بهبود معانی