نمایندگی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

نماینده بودن

فونتیک فارسی

namaayandegi
اسم
delegacy, deputyship, representation, acting as an agent or deputy or representative

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
دفتر نماینده

فونتیک فارسی

namaayandegi
اسم
agency, agent's office, firm, representation, bureau
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد نمایندگی

ارجاع به لغت نمایندگی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «نمایندگی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/نمایندگی

پیشنهاد بهبود معانی