agent, broker, factor, correspondent, executor, executrix, official, functionary, procurator
agent
broker
factor
correspondent
executor
executrix
official
functionary
procurator
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
کارگزار وجه تضمین مشتری را برمیگرداند.
The broker will return the client's margin.
کارگزار مسافرتی ما تمام پروازها و هتلها را رزرو کرد.
Our travel agent booked all the flights and hotels.
شکل درست این واژه «کارگزار» است.
«کارگزار» بهمعنای کسی است که کاری را به نمایندگی یا وکالت انجام میدهد، مانند: کارگزار بورس یا کارگزار بیمه. این واژه از ترکیب «کار» و «گزار» (گزارنده، انجامدهنده) ساخته شده است.
در مقابل، «کارگذار» شکل نادرست و اشتباه است و در زبان فارسی معیار جایگاهی ندارد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «کارگزار» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کارگزار