lawyer, attorney, barrister, attorney at law, solicitor, advocate, counsellor
lawyer
attorney
barrister
attorney at law
solicitor
advocate
counsellor
هر وکیل مبانی علم حقوق را میداند.
Every lawyer knows the alphabet of law.
شما نیاز دارید که وکیل بگیرید.
You need to hire a counsellor.
قاضی با وکیل مدافع همعقیده (موافق) بود.
The judge concurred with the defense lawyer.
member of parliament, M.P., congressman, congresswoman, deputy, representative
member of parliament
M.P.
congressman
congresswoman
deputy
representative
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
هر وکیل حق دارد در مورد لایحه رأی دهد.
Every member of parliament has the right to vote on the bill.
وکیل باتجربه میتواند بر قوانین مهم تاثیر بگذارد.
An experienced M.P. can influence important legislation.
proxy, agent, substitute, representative
proxy
agent
substitute
representative
وکیل وکالتنامه را به دادگاه ارائه کرد.
The lawyer presented a proxy to the court.
او به وکیل خود وکالت داد تا از طرف او تصمیم بگیرد.
She granted her attorney the agent to make decisions on her behalf.
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
کلمهی «وکیل» در زبان انگلیسی به lawyer یا attorney ترجمه میشود. این واژه به شخصی اطلاق میشود که در رشتهی حقوق تحصیل کرده و مجوز قانونی برای نمایندگی، مشاوره و دفاع از افراد، سازمانها یا نهادها در مراجع قضایی، اداری و قانونی را دارد. وکیل با تسلط بر قوانین، آییننامهها و رویههای قضایی، نقشی اساسی در تحقق عدالت، دفاع از حقوق افراد و برقراری نظم در جامعه ایفا میکند.
در بیشتر کشورها، تبدیل شدن به یک وکیل نیازمند گذراندن تحصیلات دانشگاهی در رشتهی حقوق، قبولی در آزمونهای حرفهای و دریافت پروانهی وکالت از مراجع ذیصلاح است. برخی کشورها مثل ایالات متحده، اصطلاح "attorney-at-law" یا «وکیل دعاوی» را برای اشاره به کسانی بهکار میبرند که اجازه دارند در دادگاه حضور یابند و از موکل دفاع کنند. در بریتانیا نیز دو نوع وکیل وجود دارد: "solicitor" که مشاورهی حقوقی میدهد و اسناد حقوقی تهیه میکند، و "barrister" که معمولاً در دادگاه حاضر میشود و از موکل دفاع میکند.
در ایران، وکیل پایهیک دادگستری پس از طی تحصیلات حقوقی و قبولی در آزمون وکالت، به مدت ۱۸ ماه دورهی کارآموزی زیر نظر کانون وکلای دادگستری را میگذراند و سپس با موفقیت در آزمون اختبار، پروانهی وکالت دریافت میکند. وظایف وکیل در ایران شامل مشاورهی حقوقی، تهیهی لوایح و دادخواستها، حضور در دادگاهها، دفاع از حقوق موکل، تنظیم قراردادها، و در برخی موارد، حضور در داوری یا میانجیگری نیز میشود.
از نظر اجتماعی، وکیل نمایندهی قانون است و اغلب در موقعیتهایی وارد عمل میشود که موضوعات مهمی چون آزادی، مالکیت، سرنوشت خانوادگی، یا حقوق اقتصادی افراد در میان است. نقش وکیل در بسیاری از پروندهها نهتنها از منظر قانونی، بلکه از نظر انسانی، حیاتی است. یک وکیل خوب باید نهتنها دانش حقوقی قوی، بلکه قدرت تحلیل بالا، مهارتهای ارتباطی مؤثر، توانایی دفاع قاطع و در عین حال اخلاق حرفهای داشته باشد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «وکیل» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/وکیل