ولی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

قیم، سرپرست

فونتیک فارسی

vali
اسم
guardian, warden, parent, caretaker, father

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

- ولیعهد

- crown prince

- ولی کودک باید او را همراهی کند.

- The child's parent must accompany her.
اما

فونتیک فارسی

vali
قید
عامیانه but, in any case, yet, however

- مؤدب باش ولی خودت را پیش او کوچک نکن.

- Be polite but don't kowtow to him either.

- به او گفتیم استعفا ندهد؛ ولی سماجت نشان داد.

- We told him not to resign, but he remained adamant.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ولی

ارجاع به لغت ولی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ولی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ولی

لغات نزدیک ولی

پیشنهاد بهبود معانی