spectator, observer, controller, overseer
spectator
observer
controller
overseer
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
seeing, watching, controlling
seeing
watching
controlling
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ناظر» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ناظر