با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

تماشاگر به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

کسی که تماشا می‌کند، تماشاچی

فونتیک فارسی

tamaashaagar
اسم
spectator, looker, viewer, onlooker

- کلوسیوم ظرفیت نشستن بیش از ۸۰,۰۰۰ تماشاگر را داشت.

- The Colosseum had a seating capacity of up to 80,000 spectators.

- تماشاگران برای دیدن رژه در خیابان صف کشیدند.

- Spectators lined the streets to witness the parade.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تماشاگر

ارجاع به لغت تماشاگر

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تماشاگر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/تماشاگر

پیشنهاد بهبود معانی