آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

تماشاچی به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله

اسم
فونتیک فارسی / tamaashaachi /

spectator, viewer, bystander, audience, onlooker

spectator

viewer

bystander

audience

onlooker

تماشاگر، کسی که تماشا می‌کند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

تماشاچیان برای او کف زدند.

the spectators cheered him

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تماشاچی

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
بیننده تماشاگر شاهد ناظر نظاره‌گر نظارگی

ارجاع به لغت تماشاچی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تماشاچی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تماشاچی

لغات نزدیک تماشاچی

پیشنهاد بهبود معانی