با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

تماشا کردن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

نگاه کردن، نظاره کردن

فونتیک فارسی

tamaashaa kardan
فعل متعدی
to view, to watch, to look (at), to regard, to see, to observe

- وقت خود را با تلویزیون تماشا کردن حرام نکن!

- Don't dawdle your time away watching television!

- بازی خلاقانه‌ی این بازیگر ارزش تماشا کردن را دارد.

- The actor's imaginatively performance is worth watching.

- آن فیلم را تا آخر تماشا کردم.

- I watched that film to the end.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تماشا کردن

ارجاع به لغت تماشا کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تماشا کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/تماشا کردن

لغات نزدیک تماشا کردن

پیشنهاد بهبود معانی