آخرین به‌روزرسانی:

نگاه کردن به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

دیدن

فونتیک فارسی

negaah kardan
فعل لازم

to scan, to eye, to look, to glance, to ogle, to view, to peep, to peek, to behold, to glimpse

هیچ‌کس جرئت نگاه کردن به چشمان تیمور را نداشت.

No one dared to look Teymoor in the eye.

با واهمه به آینده نگاه کردن

to view the future with fear

تماشا کردن

فونتیک فارسی

negaah kardan
فعل لازم

to watch, to observe

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

او همیشه وقتی برنامه‌ی مورد علاقه‌اش پخش می‌شود، نگاه می‌کند.

He always watches when his favorite show is on.

ما اغلب ستاره‌ها را در شب نگاه می‌کنیم.

We often observe the stars at night.

بررسی کردن

فونتیک فارسی

negaah kardan
فعل لازم

to check, to examine

لطفاً به‌روزرسانی‌ها را نگاه کنید.

Please check for any updates.

من باید نگاه کنم که آیا فروشگاه باز است یا خیر.

I need to check if the store is open.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد نگاه کردن

  1. مترادف:
    تماشا کردن دیدن رمق مشاهده کردن نظاره کردن نظر کردن نگریستن

ارجاع به لغت نگاه کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «نگاه کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/نگاه کردن

لغات نزدیک نگاه کردن

پیشنهاد بهبود معانی