آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: جمعه ۱۰ مرداد ۱۴۰۴

    دیدن به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    فعل متعدی
    فونتیک فارسی / didan /

    to see, to look, to watch, to sight, to observe, to behold, to descry

    to see

    to look

    to watch

    to sight

    to observe

    to behold

    to descry

    نگریستن

    او می‌خواهد امشب مستند جدید را ببیند.

    She wants to watch the new documentary tonight.

    او توانایی را در هر فرصتی می‌بیند.

    He sees the potential in every opportunity.

    فعل متعدی
    فونتیک فارسی / didan /

    to perceive, to notice, to discern, to understand, to distinguish, to realize

    to perceive

    to notice

    to discern

    to understand

    to distinguish

    to realize

    دریافتن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    او جهان را به‌گونه‌ای متفاوت از بیشتر مردم می‌بیند.

    He perceives the world differently than most people.

    من اهمیت آموزش را می‌بینم.

    I understand the importance of education.

    فعل متعدی
    فونتیک فارسی / didan /

    to go to see, to visit

    to go to see

    to visit

    دیدار کردن

    او تصمیم گرفت به دیدن مادربزرگش در بیمارستان برود.

    She decided to go to see her grandmother in the hospital.

    او می‌خواهد به دیدن دوستی که در خارج زندگی می‌کند برود.

    He wants to visit his friend who lives abroad.

    فعل متعدی
    فونتیک فارسی / didan /

    to assume, to suppose

    to assume

    to suppose

    تصور کردن

    آن‌ها می‌بینند که او پیشنهاد شغلی را قبول خواهد کرد.

    They suppose she will accept the job offer.

    بسیاری از مردم می‌بینند که این کار آسان است، اما نیاز به مهارت دارد.

    Many people assume that the task is easy, but it requires skill.

    سازه‌ی پیوندی
    فونتیک فارسی / -didan /

    a combining form (meaning: to bear, to suffer, to sustain)

    a combining form

    متحمل شدن

    داغ دیدن

    to be bereaved

    آسیب دیدن

    to sustain an injury

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد دیدن

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    رویت رمق نظر نگریستن

    سوال‌های رایج دیدن

    دیدن به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «دیدن» در زبان انگلیسی به to see یا to watch ترجمه می‌شود.

    «دیدن» یکی از ابتدایی‌ترین و اساسی‌ترین حواس انسان است که به معنای ادراک بصری اشیاء، رویدادها یا افراد از طریق چشم‌هاست. این فعل بازتابی از توانایی طبیعی انسان برای دریافت نور و تصاویر و تفسیر آن‌ها در ذهن است. «دیدن» نه فقط فرآیندی فیزیکی، بلکه تجربه‌ای است که ارتباط ما را با جهان پیرامون برقرار می‌کند و نقش مهمی در شناخت، یادگیری و تعامل با محیط دارد.

    از لحاظ معنایی، «دیدن» می‌تواند به شکل‌های مختلفی در زبان به‌کار رود. گاه صرفاً به معنای دریافت بصری است، مانند «من خانه را دیدم» یا «خورشید را دیدم». اما در کاربردهای گسترده‌تر، «دیدن» می‌تواند معنای مشاهده‌ی دقیق‌تر، توجه کردن یا حتی فهمیدن و درک کردن داشته باشد. برای مثال وقتی می‌گوییم «من واقعیت را دیدم»، منظور این است که متوجه یا آگاه شده‌ایم. همچنین در زبان فارسی، «دیدن» در ترکیباتی چون «دیدگاه» (perspective) یا «دید وسیع» (broad vision) نیز به معنای نگرش و زاویه‌ی نگاه اشاره دارد.

    در هنر و ادبیات، «دیدن» نقش ویژه‌ای ایفا می‌کند. نقاشان، عکاسان و فیلم‌سازان با تکیه بر دیدن، جهان را ثبت و بازتولید می‌کنند و مخاطبان را به تجربه‌ای بصری دعوت می‌نمایند. شعر و داستان نیز معمولاً با تصویرسازی‌های بصری، «دیدن» را به تجربه‌ای فراتر از حس بینایی بدل می‌کنند که احساسات، خاطرات و معانی عمیق‌تری را منتقل می‌کند.

    فرآیند دیدن در علم نیز از جنبه‌های مختلفی مورد مطالعه قرار گرفته است؛ از فیزیولوژی چشم و نحوه‌ی عملکرد آن گرفته تا روان‌شناسی ادراک بصری. انسان‌ها با کمک چشم‌ها و مغز، دنیای اطراف خود را تفسیر کرده و بر اساس آن تصمیم می‌گیرند. دیدن به عنوان یکی از حواس پنجگانه، تأثیر مستقیم و شگفت‌انگیزی بر رفتار و زندگی روزمره ما دارد.

    «دیدن» پلی‌ست میان انسان و جهان. این فعل ساده، دریچه‌ای است به دنیای رنگ‌ها، اشکال و حرکت‌ها که بدون آن، ارتباط ما با محیط و دیگران بسیار محدود می‌شد. دیدن تنها دریافت بصری نیست، بلکه نخستین قدم در شناخت، تجربه و زندگی آگاهانه است.

    ارجاع به لغت دیدن

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «دیدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دیدن

    لغات نزدیک دیدن

    • - دیدمانی
    • - دیدمش
    • - دیدن
    • - دیدن از دور
    • - دیدن برای فهمیدن
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    whisperer whether or not vet vocal tract venerableness v used ural exhaust unite in that case oval no matter any way you slice it upcoming غلبه غلو کردن قلوه‌سنگ قیلوله فغان صلیب حوالی حواله گل گوشت چرخ‌کرده بیغوله قیل‌وقال قدر قرابت غربت
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.