امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

شاهد به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

فونتیک فارسی

shaahed
witness, example, beautiful woman or handsome youth

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد شاهد

  1. مترادف:
    مثال نمودار نموده نمونه
    متضاد:
    غایب
  1. مترادف:
    غلام محبوب معشوق مغبچه
  1. مترادف:
    تماشاچی حاضر حی گواه ناظر
  1. مترادف:
    شهید

ارجاع به لغت شاهد

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «شاهد» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/شاهد

لغات نزدیک شاهد

پیشنهاد بهبود معانی