فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

محبوب به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

آدم دوست‌داشتنی

فونتیک فارسی

mahboob
اسم

darling, pet, valentine, truelove, lover, minion, mistress, beloved

محبوب مردم

minion of the people

او محبوب توده‌ها بود.

He was in favor with the masses.

دوست‌داشتنی

فونتیک فارسی

mahboob
صفت

desirable, favorite, beloved, popular, well thought of, favored, dear, lief

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

رفتار مداراآمیز او با شاگردانش او را محبوب کرد.

His lenient treatment of his students made him popular.

خوراک محبوب من

my favorite dish

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد محبوب

  1. مترادف:
    اسم
    متضاد:
    منفور
  1. مترادف:
    جانان حبیب دلارام دلبر دلدار دلربا دلنواز دوست شاهد مطلوب معشوق نگار یار
  1. مترادف:
    دوست‌داشتنی

ارجاع به لغت محبوب

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «محبوب» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/محبوب

لغات نزدیک محبوب

پیشنهاد بهبود معانی