آخرین به‌روزرسانی:

حبیب به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم صفت
فونتیک فارسی / habib /

friend, beloved, lover

یار، دوست

او حبیب من است

he is my beloved

شوهر حبیبم

my beloved husband

اسم خاص
فونتیک فارسی / habib /

masculine proper noun, Habib

نام مرد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

حبیب در جنگ آسیب جدی دیده بود

Habib was seriously maimed in the war

حبیب شبیه پدرش است

Habib is like his father in looks

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد حبیب

  1. مترادف:
    صفت
    متضاد:
    دلازار رقیب
  1. مترادف:
    خلیل دوستدار دوست رفیق محب
  1. مترادف:
    محبوب معشوق یار

ارجاع به لغت حبیب

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «حبیب» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/حبیب

لغات نزدیک حبیب

پیشنهاد بهبود معانی