فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Immigrant

ˈɪməɡrənt ˈɪməɡrənt

شکل جمع:

immigrants

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2

مهاجر

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

The story of these immigrants inspires hope and resilience.

داستان این مهاجران الهام‌بخش امید و تاب‌آوری است.

The community welcomed the new immigrants with open arms.

اعضای جامعه با آغوش باز از مهاجران جدید استقبال کردند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The documentary depicts the challenges of immigrants' lives in a new country.

این مستند، چالش‌های زندگی مهاجران در کشوری جدید را به تصویر می‌کشد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد immigrant

  1. noun a person who moves to a country other than their own with the intention of settling there, usually for reasons such as work, family reunification, or seeking asylum
    Synonyms:
    migrant newcomer settler foreigner alien outsider incomer colonist pioneer naturalized citizen documented alien undocumented alien adoptive citizen
    Antonyms:
    native national local

لغات هم‌خانواده immigrant

ارجاع به لغت immigrant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «immigrant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/immigrant

لغات نزدیک immigrant

پیشنهاد بهبود معانی