آخرین به‌روزرسانی:

Foreigner

ˈfɔːrənər / / ˈfɑː- ˈfɒrənə

شکل جمع:

foreigners

معنی و نمونه‌جمله

noun countable B1

بیگانه، اجنبی، غریبه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

There are many foreigners in New York.

در نیویورک خارجی زیاد است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد foreigner

  1. noun person from another country
    Synonyms:
    immigrant newcomer stranger outsider alien incomer outlander greenhorn fresh off the boat
    Antonyms:
    citizen native national local

ارجاع به لغت foreigner

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «foreigner» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/foreigner

لغات نزدیک foreigner

پیشنهاد بهبود معانی