فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Far-fetched

fɑːrˈfet͡ʃt fɑːˈfet͡ʃt

توضیحات:

شکل نوشتاری دیگر این لغت: farfetched

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective

دور از ذهن، باورنکردنی، غیرمحتمل

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

I could not believe his far-fetched claims.

نمی‌توانستم ادعاهای باورنکردنی او را باور کنم.

His explanation for his absence from work was farfetched and hard to believe.

توجیه او برای غیبتش در محل کار، دور از ذهن و باور کردن آن سخت بود.

adjective

قدیمی از دور آمده (زمان یا مکان)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد far-fetched

  1. adjective hard to believe
    Synonyms:
    unbelievable unlikely doubtful implausible incredible dubious fishy strange suspicious fantastic forced hard to swallow illogical improbable unconvincing unrealistic bizarre incoherent inconsequential labored preposterous queer recondite strained unnatural
    Antonyms:
    believable plausible realistic natural

ارجاع به لغت far-fetched

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «far-fetched» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/far-fetched

لغات نزدیک far-fetched

پیشنهاد بهبود معانی