Unrealistic

ˌʌnrɪəˈlɪstɪk ˌʌnrɪəˈlɪstɪk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective B2
( unreal ) غیرواقعی، خیالی، تصوری، واهی، وهمی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unrealistic

  1. adjective not believable or practical
    Synonyms: blue sky, floating, gone, half-baked, impossible, impracticable, impractical, improbable, ivory-tower, nonrealistic, nonsensical, not applicable, not sensible, on cloud nine, quixotic, reachy, romantic, silly, starry-eyed, theoretical, unreal, unworkable
    Antonyms: believable, practical, pragmatic, realistic, reasonable, sensible

ارجاع به لغت unrealistic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unrealistic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unrealistic

لغات نزدیک unrealistic

پیشنهاد بهبود معانی