(بیش از حد) خوشخیال، خیالباف، خیالپرداز، خوشبین، خوشباور، غیرواقعبین (شخص)، خوشبینانه، خیالپردازانه (فکر و برنامه و غیره)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She was always starry-eyed, constantly dreaming of a world where everyone lived in harmony.
او همیشه خوشخیال بود و مدام رؤیای جهانی را در سر میپروراند که در آن همه در همصدایی و سازگاری زندگی کنند.
The starry-eyed couple believed that love could conquer all obstacles.
این زوج خوشبین معتقد بودند که عشق میتواند بر همهی موانع غلبه کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «starry-eyed» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/starry-eyed