آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴

    Romantic

    roʊ / / rə- rəʊˈmæntɪk / / rə-

    شکل جمع:

    romantics

    صفت تفضیلی:

    more romantic

    صفت عالی:

    most romantic

    معنی romantic | جمله با romantic

    adjective B1

    رومانتیک، عاشق، عاشقانه، عاشق‌پیشه

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی مقدماتی

    مشاهده

    They enjoyed a romantic dinner by the candlelight.

    آن‌ها از شامی عاشقانه در زیر نور شمع لذت بردند.

    He planned a romantic getaway for their anniversary.

    او سفر رومانتیکی برای سالگردشان برنامه‌ریزی کرد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Some people become romantic between the ages of 16 and 25.

    برخی از مردم در سنین 16 تا 25 عاشق‌پیشه می‌شوند.

    a romantic youth

    جوان عاشق‌پیشه‌ای

    a romantic night

    یک شب پرعشق و احساسات

    the romantic love of that young artist

    عشق شاعرانه‌ی آن هنرمند جوان

    adjective C2

    تصوری، خیالی، واهی، غیرممکن، غریب

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    His romantic idealism clashed with the pragmatic demands of the business world.

    ایده‌آل‌گرایی واهی او با خواسته‌های عمل‌گرایانه دنیای تجارت در تضاد بود.

    Their romantic expectations for the trip were dashed by the unexpected delays.

    انتظارات خیالی آن‌ها برای سفر با تاخیرهای غیرمنتظره از بین رفت.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a romantic scheme

    یک طرح غیرعملی

    noun countable

    خیالاتی، خیال‌پرست

    As a romantic, he often overlooks the practical aspects of life.

    او به‌عنوان فردی خیال‌پرست، اغلب از جنبه‌های عملی زندگی چشم‌پوشی می‌کند.

    Don't be such a romantic; think about the real-world consequences.

    انقدر خیالاتی نباش؛ در مورد پیامدهای دنیای واقعی فکر کن.

    adjective

    ادبیات رومانتیک (مربوط به رمانتیسم)

    The Romantic era emphasized emotion and individualism.

    عصر رمانتیک بر احساسات و فردگرایی تأکید داشت.

    Many Romantic artists sought inspiration in nature.

    بسیاری از هنرمندان رمانتیک از طبیعت الهام می‌گرفتند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Lord Byron was a romantic poet.

    لرد بایرون یک شاعر رومانتیک بود.

    English poetry during the Romantic period

    شعر انگلیسی در دوران رومانتیک

    noun countable

    ادبیات موسیقی رمانتیست (پیرو رمانتیسم)

    The Romantics valued emotion and imagination above reason.

    رمانتیک‌ها برای احساسات و تخیل ارزش بیشتری نسبت به عقل قائل بودند.

    Many Romantics sought to express the intensity of human experience.

    بسیاری از رمانتیک‌ها به‌دنبال بیان شدت تجربه انسانی بودند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد romantic

    1. adjective sentimental or loving
      Synonyms:
      sentimental amorous bathetic gushy maudlin mawkish tender slushy sobby soft soppy ardent amatory gooey mushy schmaltzy sloppy soupy lovey-dovey drippy sappy tear-jerking
      Antonyms:
      unromantic pragmatic realistic unsentimental
    1. adjective referring to love and adventure
      Synonyms:
      quixotic idealistic visionary unrealistic fanciful dreamy impractical passionate poetic utopian adventurous daring amorous romanticized ardent cavalier idealized chimerical starry-eyed enchanting extravagant enticing sentimental wild exotic fantastic idyllic fictitious lyric glamorous gothic chivalrous imaginary imaginative courtly knightly melodramatic mushy picturesque romanesque unreal wild-eyed
    1. adjective referring to the Romantic Movement; often capital
      Synonyms:
      Rousseauistic byronic wordsworthian romanticistic Sturm und Drang (German) romanticist
    1. noun an artist of the Romantic Movement or someone influenced by Romanticism
      Synonyms:
      classicism gest romanticist idyll romance romanticism
      Antonyms:
      classicist
    1. adjective sentimental, idealistic
      Synonyms:
      loving tender passionate fond dreamy charming fantastic exciting nostalgic idyllic picturesque unrealistic impractical adventurous daring colorful glamorous enchanting amorous mushy whimsical visionary utopian fanciful fascinating poetic exotic chimerical corny sloppy soppy syrupy extravagant bathetic starry-eyed chivalrous quixotic fairy-tale lovey-dovey tear-jerking maudlin mysterious wild
      Antonyms:
      realistic pragmatic unromantic

    لغات هم‌خانواده romantic

    noun
    romance, romantic, romanticism
    adjective
    romantic
    verb - intransitive
    romance
    verb - transitive
    romanticize
    adverb
    romantically

    سوال‌های رایج romantic

    شکل جمع romantic چی میشه؟

    شکل جمع romantic در زبان انگلیسی romantics است.

    صفت تفضیلی romantic چی میشه؟

    صفت تفضیلی romantic در زبان انگلیسی more romantic است.

    صفت عالی romantic چی میشه؟

    صفت عالی romantic در زبان انگلیسی most romantic است.

    ارجاع به لغت romantic

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «romantic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/romantic

    لغات نزدیک romantic

    • - romansch or romansh
    • - romantasy
    • - romantic
    • - romantic comedy
    • - romantic movement
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    Portuguese pharmacy phat phrase pice piety piggy pipsqueak pitch in pitch-dark raise your hand zoom in yoga wouldn't would-be اغماض کردن مقلد معیشت معاش معضل معضلات عزل کردن ابلق اسم آجیل ثواب غدیر خوشحال خوش‌حالی چپق
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.