شکل جمع:
exoticsصفت تفضیلی:
more exoticصفت عالی:
most exoticعجیبوغریب، غیرمعمول
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
several countries' ambassadors with exotic clothes and looks
سفیران چندین کشور با جامهها و قیافههای عجیبوغریب
The ice cream parlor offers a range of exotic flavors like durian and matcha.
این بستنیفروشی طیف وسیعی از طعمهای غیرمعمول مانند خارگیل و ماچا را عرضه میکند.
غیربومی، خارجی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
exotic fishes
ماهیهای غیربومی
exotic plants
گیاهان غیربومی
local customs as opposed to exotic customs
رسوم محلی در برابر رسوم خارجی
برهنه، اگزوتیک (مربوط به نوع رقص یا رقصندهای که بهتدریج لباس خود را به شکلی اغواکننده یا تحریکآمیز درمیآورد)
She took up exotic dancing to pay her college tuition.
او برای پرداخت شهریهی کالج خود به رقص برهنه پرداخت.
I've always wanted to visit an exotic nightclub.
همیشه دوست داشتم از کلوپ شبانهی اگزوتیک دیدن کنم.
جانورشناسی گیاهشناسی گونهی غیربومی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی جانورشناسی
The zoo had a wide variety of exotics.
این باغوحش تنوع گستردهای از گونههای غیربومی را داشت.
The chef created a unique dish using exotics like dragon fruit and lychee.
سرآشپز با استفاده از گونههای غیربومی مانند میوهی اژدها و سرخالو (لیچی) غذای منحصربهفردی را درست کرد.
رقاص برهنهشو
The club was packed with people eager to watch the exotic.
کلوپ مملو از مردمی بود که مشتاق تماشای این رقاص برهنهشو بودند.
The exotic on stage removed her clothes.
رقاص برهنهشو روی صحنه لباسهایش را درآورد.
جانورشناسی اگزوتیک (نوعی نژاد گربهی موکوتاه)
My neighbor owns a beautiful exotic.
همسایهام اگزوتیک زیبایی دارد.
I was mesmerized by the exotic's striking eyes.
مسحور چشمان خیرهکنندهی اگزوتیک شدم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «exotic» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/exotic