آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۶ تیر ۱۴۰۴

    Exotic

    ɪɡˈzɑːt̬ɪk ɪɡˈzɒtɪk

    شکل جمع:

    exotics

    صفت تفضیلی:

    more exotic

    صفت عالی:

    most exotic

    معنی exotic | جمله با exotic

    adjective B2

    عجیب‌وغریب، غیرمعمول

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی پیشرفته

    مشاهده

    several countries' ambassadors with exotic clothes and looks

    سفیران چندین کشور با جامه‌ها و قیافه‌های عجیب‌وغریب

    The ice cream parlor offers a range of exotic flavors like durian and matcha.

    این بستنی‌فروشی طیف وسیعی از طعم‌های غیرمعمول مانند خارگیل و ماچا را عرضه می‌کند.

    adjective

    غیربومی، خارجی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    exotic fishes

    ماهی‌های غیربومی

    exotic plants

    گیاهان غیربومی

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    local customs as opposed to exotic customs

    رسوم محلی در برابر رسوم خارجی

    adjective

    برهنه‌، اگزوتیک (مربوط به نوع رقص یا رقصنده‌ای که به‌تدریج لباس خود را به شکلی اغواکننده یا تحریک‌آمیز در‌می‌آورد)

    She took up exotic dancing to pay her college tuition.

    او برای پرداخت شهریه‌ی کالج خود به رقص برهنه‌ پرداخت.

    I've always wanted to visit an exotic nightclub.

    همیشه دوست داشتم از کلوپ شبانه‌ی اگزوتیک دیدن کنم.

    noun countable

    جانورشناسی گیاه‌شناسی گونه‌ی غیربومی

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

    مشاهده

    The zoo had a wide variety of exotics.

    این باغ‌وحش تنوع گسترده‌ای از گونه‌های غیربومی را داشت.

    The chef created a unique dish using exotics like dragon fruit and lychee.

    سرآشپز با استفاده از گونه‌های غیربومی مانند میوه‌ی اژدها و سرخالو (لیچی) غذای منحصر‌به‌فردی را درست کرد.

    noun countable

    رقاص برهنه‌شو

    The club was packed with people eager to watch the exotic.

    کلوپ مملو از مردمی بود که مشتاق تماشای این رقاص برهنه‌شو بودند.

    The exotic on stage removed her clothes.

    رقاص برهنه‌شو روی صحنه لباس‌هایش را درآورد.

    noun countable

    جانورشناسی اگزوتیک (نوعی نژاد گربه‌ی موکوتاه)

    My neighbor owns a beautiful exotic.

    همسایه‌ام اگزوتیک زیبایی دارد.

    I was mesmerized by the exotic's striking eyes.

    مسحور چشمان خیره‌کننده‌ی اگزوتیک شدم.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد exotic

    1. adjective not native or usual; mysterious
      Synonyms:
      unusual strange different foreign alien external peculiar extraordinary bizarre curious unfamiliar introduced imported outside striking alluring enticing fascinating glamorous colorful romantic extraneous outlandish avant garde peregrine way out far out kinky
      Antonyms:
      usual normal ordinary familiar

    سوال‌های رایج exotic

    شکل جمع exotic چی میشه؟

    شکل جمع exotic در زبان انگلیسی exotics است.

    صفت تفضیلی exotic چی میشه؟

    صفت تفضیلی exotic در زبان انگلیسی more exotic است.

    صفت عالی exotic چی میشه؟

    صفت عالی exotic در زبان انگلیسی most exotic است.

    معنی exotic به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «exotic» در زبان فارسی به «عجیب‌وغریب»، «غریب»، یا «بیگانه» ترجمه می‌شود.

    واژه‌ی «exotic» معمولاً به چیزی اشاره دارد که از نظر ظاهر، منشأ یا ویژگی‌ها متفاوت و غیرمعمول است و معمولاً از جایی دور یا خارجی وارد شده است. این صفت نشان‌دهنده جذابیت و تازگی‌ای است که ناشی از غیرمعمول بودن و دور بودن منبع یا فرهنگ آن چیز می‌باشد. بنابراین، هر چیزی که به‌طور خاص و متفاوت از محیط معمول باشد، می‌تواند به عنوان «exotic» توصیف شود.

    در حوزه طبیعت و جغرافیا، «exotic» به گونه‌های گیاهی یا جانوری اشاره دارد که بومی منطقه‌ای نیستند و از مناطق دیگر وارد شده‌اند. این گونه‌ها به دلیل ویژگی‌های خاص یا نادر خود، توجه زیادی جلب می‌کنند. به عنوان مثال، گل‌ها یا میوه‌های «exotic» معمولاً رنگ‌ها، شکل‌ها یا طعم‌های متفاوتی دارند که برای مردم آن منطقه تازگی و جذابیت دارد.

    در فرهنگ و هنر نیز مفهوم «exotic» کاربرد فراوانی دارد. معمولاً هنرها، موسیقی‌ها، لباس‌ها یا غذاهای «exotic» از فرهنگ‌های دور و متفاوت نشأت می‌گیرند و حس تازگی و کشف تجربه‌ای نو را برای افراد به همراه می‌آورند. این ویژگی باعث می‌شود که افراد به دنبال تجربه‌های جدید و کشف دنیاهای متفاوت باشند و از یکنواختی و تکرار فرار کنند.

    از لحاظ روان‌شناسی و جامعه‌شناسی، گرایش به چیزهای «exotic» می‌تواند بیانگر کنجکاوی و جستجوی هویت‌های متفاوت و تجربیات نو باشد. این گرایش گاهی با تمایل به فرار از عادی بودن و روزمرگی مرتبط است و در زندگی مدرن اهمیت یافته است. به همین دلیل، بازار محصولات و خدمات «exotic» در زمینه‌های گردشگری، مد و خوراک روز به روز گسترش می‌یابد.

    «exotic» مفهومی است که زیبایی، تازگی و تفاوت را توأمان در خود دارد و انسان را به کشف و تجربه چیزهای جدید و غیرمعمول دعوت می‌کند. این ویژگی باعث می‌شود که «exotic» نه فقط یک صفت، بلکه نمادی از تنوع، تفاوت فرهنگی و جذابیت ناشناخته‌ها باشد که در دنیای امروز اهمیت زیادی پیدا کرده است.

    ارجاع به لغت exotic

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «exotic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/exotic

    لغات نزدیک exotic

    • - exothermically
    • - exothermicity
    • - exotic
    • - exotic dancer
    • - exotic shorthair
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    would worth wrangle worn word order worship woofer wold wolf with that winner wildly wield wonderful who's وزغ عبرت کایاک عاج کره‌خر کوکائین کیکاووس گرگ‌ومیش انبردست عنبر نهنگ عنبر غر زدن غرغرو غالب مغلوب
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.