خیالپرست، آرمانگرای، ناواقعبین، ایدهآلیست
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
This is a vast, exciting and some say quixotic project.
این پروژهای گسترده، هیجانانگیز و برخی میگویند پروژه آرمانگرایی است.
He began a quixotic search for the mother who abandoned him.
او جستجویی غیرواقعبینانه را به دنبال مادری که او را رها کرده بود شروع کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «quixotic» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/quixotic