امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Optimistic

    ˌɑːptəˈmɪstɪk ˌɒptəmɪstɪk
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت تفضیلی:

      more optimistic

    • صفت عالی:

      most optimistic

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective B2
    خوش‌بین (شخص)، خوش‌بینانه (نظر و غیره)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    - Despite the challenges they faced, the team remained optimistic that they would achieve their goals.
    - علی‌رغم چالش‌هایی که با آن مواجه بودند، تیم خوش‌بین بود که به اهداف خود دست خواهند یافت.
    - The CEO delivered an optimistic speech.
    - مدیرعامل سخنرانی خوش‌بینانه‌ای ایراد کرد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد optimistic

    1. adjective believing positively
      Synonyms:
      happy positive hopeful upbeat confident cheerful bright trusting encouraged assured sanguine expectant promising rosy rose-colored sunny buoyant merry idealistic hoping cheering keeping the faith Utopian on cloud nine on top of world ray of sunshine
      Antonyms:
      doubtful depressed hopeless pessimistic dejected gloomy sorrowful

    ارجاع به لغت optimistic

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «optimistic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/optimistic

    لغات نزدیک optimistic

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دودگیر دور از جاده دور از مد نظر دور افتاده کردن دور زدن یک مانع دور سر گردانی دور لگام دوران انتقاد دوران زوال دوران کیهان دوران خدمت نظام دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون دورفتاده دورنما مانند دوره فروشی کردن دورگه شدگی دورین دوزندگی کردن دوست خواهروار دوطرفگی