فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Optimize

ˈɑːptəmaɪz ˈɒptəmaɪz

گذشته‌ی ساده:

optimized

شکل سوم:

optimized

سوم‌شخص مفرد:

optimizes

وجه وصفی حال:

optimizing

معنی‌ها و نمونه‌جمله

verb - transitive verb - intransitive

خوش‌بین بودن، بهین ساختن

verb - transitive verb - intransitive

بهینه ساختن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

in order to optimize the distribution of drugs

به منظور بهینه‌کردن توزیع دارو

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد optimize

  1. verb modify to achieve maximum efficiency in storage capacity or time or cost
    Synonyms:
    optimise
  1. verb act as an optimist and take a sunny view of the world
    Synonyms:
    optimise

ارجاع به لغت optimize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «optimize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/optimize

لغات نزدیک optimize

پیشنهاد بهبود معانی