گلگون، سرخ، لعل فام، خوشبو، گل پاشیده، گلی کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the child's rosy cheeks
گونههای سرخ کودک
a rosy future
آیندهی درخشان
to draw a rosy picture of the situation
تصویر خوشبینانهای از وضعیت ارائه دادن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «rosy» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rosy