با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Peach

piːtʃ piːtʃ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    peached
  • شکل سوم:

    peached
  • سوم‌شخص مفرد:

    peaches
  • وجه وصفی حال:

    peaching
  • شکل جمع:

    peaches

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable B1
میوه هلو

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- She held the ripe peach in her hand.
- هلوی رسیده را در دست گرفت.
- She picked a fuzzy peach from the tree.
- هلوی پرزداری از درخت چید.
noun singular informal
ناز، لعبت، عالی
- His little daughter is a peach.
- دختر کوچک او خیلی ناز است.
- His performance was a peach.
- عملکردش عالی بود.
adjective noun uncountable
رنگ هلویی
- The walls of her bedroom were painted in a shade of peach.
- دیوارهای اتاق خوابش به رنگ هلویی رنگ شده بود.
- She wore a peach dress to the party.
- او برای مهمانی لباس هلویی پوشیده بود.
noun countable
گیاه‌شناسی هلو (درخت)
- The farmer pruned the peach trees.
- کشاورز درختان هلو را هرس کرد.
- The blossoms of the peach tree signaled the arrival of spring.
- شکوفه‌های درخت هلو از رسیدن بهار خبر می‌داد.
verb - intransitive verb - transitive informal
لو دادن، فروختن (شخص)، کسی را لو دادن، کسی را فروختن
- She decided to peach on her friends and reveal their secret plan.
- او تصمیم گرفت دوستانش را لو دهد و نقشه‌ی مخفی آنان را فاش کند.
- He was angry when his brother peached on him to their parents.
- وقتی برادرش او را نزد پدرومادرشان لو داد، عصبانی شد.
- Don't peach on me, I just made a small mistake!
- من رو لو نده، فقط یه اشتباه کوچیک کردم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد peach

  1. verb Divulge confidential information or secrets
    Synonyms: spill-the-beans, let-the-cat-out-of-the-bag, talk, tattle, blab, babble, sing, babble out, blab out
  2. noun Cultivated in temperate regions
    Synonyms: peach tree, Prunus persica
  3. noun A very attractive or seductive looking woman
    Synonyms: smasher, stunner, knockout, beauty, ravisher, sweetheart, lulu, looker, mantrap, dish
  4. noun A shade of pink tinged with yellow
    Synonyms: yellowish pink, apricot, salmon pink

ارجاع به لغت peach

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «peach» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/peach

لغات نزدیک peach

پیشنهاد بهبود معانی