با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Sweetheart

ˈswiːthɑːrt ˈswiːthɑːt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    sweethearts

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
معشوقه، دلبر، عزیز، عزیزم، یار، دلدار، دلارام

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- Take your medicine sweetheart!
- عزیزم دارویت را بخور!
- My sweetheart surprised me with flowers and chocolate on Valentine's Day.
- معشوقه‌ام در روز ولنتاین با گل و شکلات غافلگیرم کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sweetheart

  1. noun person whom another loves
    Synonyms: admirer, beau, beloved, boyfriend, companion, darling, dear, dear one, flame, girlfriend, heartthrob, honey, inamorata, inamorato, love, lovebird, lover, one and only, paramour, pet, significant other, steady, suitor, swain, sweet, treasure, truelove, valentine
    Antonyms: enemy, foe

ارجاع به لغت sweetheart

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sweetheart» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sweetheart

لغات نزدیک sweetheart

پیشنهاد بهبود معانی