خواستگاری کردن، عشقبازی کردن، عرض حال دهنده، مدعی، خواستگار
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
one of your daughter's suitors
یکی از خواستگاران دختر شما
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «suitor» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/suitor