شکل جمع:
boyfriendsمخفف این لغت BF است.
دوستپسر
My boyfriend and I are going on a trip next week.
من و دوستپسرم هفتهی آینده به مسافرت میرویم.
They have been together for two years. He is a great boyfriend.
آنها دو سال است که با هم هستند. او دوستپسر خیلی خوبی است.
استایل بویفرند (سبکی از لباسهای زنانه، که از لباسهای مردانهی متناظر منشأ میگیرند.)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a boyfriend jacket
کت بویفرند
She wore her favorite pair of boyfriend jeans with a cute blouse.
او شلوار جین بویفرند مورد علاقهی خود را با یک بلوز زیبا پوشید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «boyfriend» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/boyfriend