فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Confidant

ˈkɑːnfədænt ˈkɒnfədænt / / ˌkɒnfəˈdænt / / -ˈdɑːnt

معنی و نمونه‌جمله

noun

رازدار، محرم اسرار، دمساز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

one of his confidants

یکی از رازداران (معتمدین) او

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد confidant

  1. noun close friend
    Synonyms:
    pal mate companion familiar intimate adherent adviser crony bosom buddy alter ego acquaintance
    Antonyms:
    enemy foe

لغات هم‌خانواده confidant

ارجاع به لغت confidant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «confidant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/confidant

لغات نزدیک confidant

پیشنهاد بهبود معانی