آخرین به‌روزرسانی:

Confessor

kənˈfesər kənˈfesə

معنی

noun

معترف، کسی که کیش خود را آشکارا اعتراف می‌کند، اقرارآورنده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد confessor

  1. noun a priest who hears confessions
    Synonyms:
    priest father confessor spiritual judge
  1. noun one who professes his or her faith in spite of persecution
    Synonyms:
    saint martyr true believer

ارجاع به لغت confessor

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «confessor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/confessor

لغات نزدیک confessor

پیشنهاد بهبود معانی