شکل جمع:
womenزن (انسان مؤنث بالغ)
There is nothing more powerful than a woman who has found her voice.
هیچ چیز نیرومندتر از زنی نیست که صدای خود را یافته است.
International Women's Day is a special occasion celebrated around the world.
روز جهانی زن مناسبتی ویژه است که در سراسر جهان جشن گرفته میشود.
The novel tells the story of a young woman finding her place in the world.
این رمان داستان زن جوانی را روایت میکند که بهدنبال جایگاه خود در جهان است.
تَرازن، زن تَراجنسیتی، زن ترنس (فردی که در بدو تولد جنسیت متفاوتی داشته، اما اکنون خود را بهعنوان زن میشناسد)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The trans woman embraced her true identity after years of struggle.
زن ترنس پساز سالها مبارزه هویت واقعی خود را پذیرفت.
Many people do not understand the struggles trans women face in society.
بسیاری از مردم مشکلاتی که زنان تراجنسیتی در جامعه با آنها مواجه هستند را درک نمیکنند.
خانم، همسر، عیال، زن، معشوقه
Every man should treat his woman with respect and kindness.
هر مردی باید با احترام و مهربانی با همسرش رفتار کند.
He always listens to his woman’s opinions before making decisions.
قبلاز تصمیمگیری، همیشه به نظرات همسرش گوش میدهد.
شریک جنسی، شریک جنسی زن
He had a different woman every night.
هر شب شریک جنسی متفاوتی داشت.
She agreed to be his woman for a short-term sexual affair.
او موافقت کرد که برای رابطهای کوتاهمدت شریک جنسی او باشد.
زن، جنس مؤنث، زنان، جامعهی زنان (در معنای کلی)
He is studying the role of woman in ancient mythology.
او درحال مطالعهی نقش زن در اساطیر باستان است.
Many works of art represent woman as a symbol of beauty and grace.
بسیاری از آثار هنری زن را بهعنوان نماد زیبایی و ظرافت به تصویر میکشند.
(woman-) پسوندی برای توصیف انواع خاصی از زنان یا زنانی با مشاغل خاص
The saleswoman greeted me with a warm smile.
زن فروشنده با لبخندی گرم به من خوشامد گفت.
The Englishwoman wrote a book about her experiences abroad.
زن انگلیسی در مورد تجربیات خود در خارج از کشور کتابی نوشت.
زنانگی، تأنیث، روح زنانه، سرشت زنانه، طبیعت زنانه
The artist sought to capture the essence of womanliness in her sculptures.
هنرمند بهدنبال به تصویر کشیدن جوهر زنانگی در مجسمههای خود بود.
Some argue that traditional notions of woman are outdated and limiting.
برخی استدلال می کنند که تصورات سنتی از زنانگی منسوخ و محدودکننده هستند.
زن خپل (کوتاه و چاق)
زنی متحول شده
(امریکا ـ عامیانه) زوجه، زن، همسر
زن بد سابقه
روسپی، فاحشه
زنی را کاملاً شیفته کردن، دل زنی را بردن
man (or woman) of his (or her) word
مرد (یا زن) خوشقول
مرد (یا زن) دنیادیده، پرتجربه، سرد و گرم چشیده
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «woman» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/woman