فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

She

ʃi ʃi

شکل جمع:

shes

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun pronoun countable A1

او (مونث)، دختر، زن، حیوان ماده

She is my daughter.

او دختر من است.

You are the cruelest she alive.

تو ستمگرترین زن دنیا هستی.(شکسپیر)

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Our cat is a she.

گربه‌ی ما ماده است.

Our cat was pregnant and she gave birth yesterday.

گربه‌ی ما آبستن بود و دیروز زایید.

pronoun

او (با جنسیت نامشخص)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

She wrote a letter to her brother.

او به برادرش نامه نوشت.

She loves to read books every evening.

او عاشق خواندن کتاب شبانه است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد she

  1. pronoun used to refer to the female person or animal previously mentioned or implied.
    Synonyms:
    this-one that girl that woman this girl this woman that female animal this female animal

Idioms

she has got a bun in the oven

(انگلیس - عامیانه - توهین آمیز) او آبستن است

how dare you (he, she, etc.) !

چطور به خودت (خودش و غیره) اجازه می‌دهی !

may he (or she) rest in peace

خدا او را بیامرزد، الهی قرین آرامش ابدی بشود

ارجاع به لغت she

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «she» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/she

لغات نزدیک she

پیشنهاد بهبود معانی