فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Niece

niːs niːs

شکل جمع:

nieces

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1

برادرزاده (مونث)، خواهرزاده (مونث)، دختر برادر، دختر خواهر، دختر همسر

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح مقدماتی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

My niece is coming to visit tomorrow.

خواهرزاده‌ام فردا به دیدنم می‌آید.

I am so proud of my talented niece.

به برادرزاده‌ی با استعدادم افتخار می‌کنم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد niece

  1. noun a daughter of your brother or sister
    Synonyms:
    niece by marriage sister's daughter brother's daughter grandniece daughter of a sister-in-law daughter of a brother-in-law
    Antonyms:
    nephew

ارجاع به لغت niece

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «niece» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/niece

لغات نزدیک niece

پیشنهاد بهبود معانی