امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Niece

niːs niːs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    nieces

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1
برادرزاده (مونث)، خواهرزاده (مونث)، دختر برادر، دختر خواهر، دختر همسر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- My niece is coming to visit tomorrow.
- خواهرزاده‌ام فردا به دیدنم می‌آید.
- I am so proud of my talented niece.
- به برادرزاده‌ی با استعدادم افتخار می‌کنم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد niece

  1. noun A daughter of your brother or sister
    Synonyms:
    sister's daughter brother's daughter niece by marriage grandniece daughter of a brother-in-law daughter of a sister-in-law
    Antonyms:
    nephew

ارجاع به لغت niece

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «niece» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/niece

لغات نزدیک niece

پیشنهاد بهبود معانی