شکل جمع:
niecesبرادرزاده (مونث)، خواهرزاده (مونث)، دختر برادر، دختر خواهر، دختر همسر
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
My niece is coming to visit tomorrow.
خواهرزادهام فردا به دیدنم میآید.
I am so proud of my talented niece.
به برادرزادهی با استعدادم افتخار میکنم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «niece» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/niece