Nephew

ˈnefjuː ˈnefjuː / / ˈnev-
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    nephews

معنی

noun countable B1
پسر برادر، پسر خواهر، پسر برادر زن و خواهر شوهر و غیره

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد nephew

  1. noun A son of your brother or sister
    Synonyms: brother's son, sister's son, grandnephew, son of a brother-in-law, son of a sister-in-law, nephew by marriage
    Antonyms: niece

ارجاع به لغت nephew

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «nephew» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/nephew

لغات نزدیک nephew

پیشنهاد بهبود معانی