آخرین به‌روزرسانی:

Grandnephew

ˌɡrændˈnefjuː ˈɡrænnefjuː

توضیحات:

همچنین می‌توان از great-nephew به‌ جای grandnephew استفاده کرد.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

نوه‌ی برادر، نوه‌ی خواهر (مذکر)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

My grandnephew looks just like his father.

نوه‌ی برادرم شبیه پدرش است.

She loves spending time with her grandnephew at the park.

او دوست دارد با نوه‌ی خواهرش در پارک وقت بگذارند.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت grandnephew

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «grandnephew» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/grandnephew

لغات نزدیک grandnephew

پیشنهاد بهبود معانی