همچنین میتوان از great-nephew به جای grandnephew استفاده کرد.
نوهی برادر، نوهی خواهر (مذکر)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
My grandnephew looks just like his father.
نوهی برادرم شبیه پدرش است.
She loves spending time with her grandnephew at the park.
او دوست دارد با نوهی خواهرش در پارک وقت بگذارند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «grandnephew» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/grandnephew