فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Grandniece

ɡrænˈniːs ɡrænˈniːs

توضیحات:

همچنین می‌توان از great-niece به‌ جای grandniece استفاده کرد.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

نوه‌ی برادر، نوه‌ی خواهر (مؤنث)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

My grandniece resembles her mother in both looks and personality.

نوه‌ی برادرم هم از نظر ظاهر و هم از نظر شخصیت شبیه مادرش است.

My grandniece is graduating from high school this year.

نوه‌ی خواهرم امسال از دبیرستان فارغ‌التحصیل می‌شود.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت grandniece

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «grandniece» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/grandniece

لغات نزدیک grandniece

پیشنهاد بهبود معانی