آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Wife

waɪf waɪf

شکل جمع:

wives

معنی wife | جمله با wife

noun countable A1

زن، همسر، خانم

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح مقدماتی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

Masood's wife is German.

همسر مسعود آلمانی است.

my brother's wife

خانم برادرم

نمونه‌جمله‌های بیشتر

midwife

ماما

He introduced his wife to all of his colleagues.

او همسرش را به همه‌ی همکارانش معرفی کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد wife

  1. noun married woman
    Synonyms:
    Antonyms:

Idioms

take to wife

زن گرفتن، ازدواج کردن، به زنی گرفتن

سوال‌های رایج wife

شکل جمع wife چی میشه؟

شکل جمع wife در زبان انگلیسی wives است.

ارجاع به لغت wife

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wife» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wife

لغات نزدیک wife

پیشنهاد بهبود معانی