گذشتهی ساده:
spousedشکل سوم:
spousedوجه وصفی حال:
spousingشکل جمع:
spousesحقوق همسر، شریک زندگی، زن، شوهر، زوج، زوجه
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی حقوق
My spouse and I went for a romantic dinner last night.
من و همسرم دیشب به یک شام عاشقانه رفتیم.
Showing appreciation for your spouse can strengthen your bond.
قدردانی از شریک زندگیتان میتواند پیوند شما را تقویت کند.
قدیمی ازدواج کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She spoused him in a private ceremony at the beach.
او در یک مراسم خلوت در ساحل با او ازدواج کرد.
They plan to spouse one another in a traditional church wedding.
آنها قصد دارند در یک عروسی سنتی کلیسا با یکدیگر ازدواج کنند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «spouse» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/spouse