با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Better Half

ˈbetərˈhæf ˈbetəhɑːf
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun countable
همسر، زوجه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد better half

  1. noun partner in marriage
    Synonyms: consort, espoused, feme covert, helpmate, helpmeet, husband, mate, partner, rib, significant other, soul mate, spouse, wife

ارجاع به لغت better half

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «better half» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/better half

لغات نزدیک better half

پیشنهاد بهبود معانی