گذشتهی ساده:
groomedشکل سوم:
groomedسومشخص مفرد:
groomsوجه وصفی حال:
groomingشکل جمع:
groomsداماد
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
bride and groom
عروس و داماد
(اسب، سگ و غیره) تیمار کردن، تمیز کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Two men were assigned to groom the horses.
دو نفر مرد مأمور قشو زدن به اسبها شدند.
تمیز و آراسته کردن، آرایش کردن
His hair was nicely groomed.
موهایش خوب آرایش شده بود.
a well-groomed lady
بانوی خوشلباس و خوشآرایش
badly groomed
بدلباس، بد سرووضع، ژولیده
عروس و داماد
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «groom» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/groom