فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Prep

prep prep

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun

مدرسه مقدماتی، مسابقه آزمایشی، مدرسه ابتدایی، دبستان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

a prep school

دبیرستان آمادگی (برای دانشگاه)

He attends night class to prep for medical school.

کلاس شبانه می‌رود تا خود را برای (کنکور) طب آماده کند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Nurses prepped the patient for surgery.

پرستاران بیمار را برای جراحی آماده کردند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد prep

  1. noun preparatory school work done outside school (especially at home)
    Synonyms:
    homework preparation

ارجاع به لغت prep

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «prep» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/prep

لغات نزدیک prep

پیشنهاد بهبود معانی