شکل جمع:
servantsنوکر، خدمتکار، خادم، پیشخدمت، بنده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
trusty servant
خدمتکار قابل اعتماد
they treat their mother like a servant.
آنها با مادرشان مثل خدمتکار رفتار میکنند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «servant» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/servant