آخرین به‌روزرسانی:

Servant

ˈsɜrːvnt ˈsɜːvnt

شکل جمع:

servants

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2

نوکر، خدمتکار، خادم، پیشخدمت، بنده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

trusty servant

خدمتکار قابل اعتماد

they treat their mother like a servant.

آن‌ها با مادرشان مثل خدمتکار رفتار می‌کنند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد servant

  1. noun person who waits on another
    Synonyms:
    helper assistant attendant server dependent domestic help retainer hireling menial slave drudge cleaning person live-in minion serf
    Antonyms:
    master

لغات هم‌خانواده servant

سوال‌های رایج servant

شکل جمع servant چی میشه؟

شکل جمع servant در زبان انگلیسی servants است.

ارجاع به لغت servant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «servant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/servant

لغات نزدیک servant

پیشنهاد بهبود معانی