زحمتکش، جانکن، مزدورجانکن، جان کندن ،با بیمیلی کارکردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
To earn a living, I had to drudge all day.
برای امرار معاش مجبور بودم تمام روز خرکاری کنم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «drudge» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/drudge