آیکن بنر

فقط تا ۴ مهر - تا ٪۵۰ تخفیف پاییزی «اشتراک هوش مصنوعی»

فقط تا ۴ مهر - تا ٪۵۰ تخفیف هوش مصنوعی

خرید با تخفیف
آخرین به‌روزرسانی:

Drudge

drʌdʒ drʌdʒ

معنی drudge | جمله با drudge

noun verb - intransitive

زحمت‌کش، جان‌کن، مزدورجان‌کن، جان کندن ،با بی‌میلی کارکردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

To earn a living, I had to drudge all day.

برای امرار معاش مجبور بودم تمام روز خرکاری کنم.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد drudge

  1. noun slave, very hard worker
    Antonyms:
  1. verb work very hard
    Synonyms:
    work labor toil slave grind sweat plug away plow slog dig pound perform hammer muck plod travail keep nose to grindstone schlepp back to the salt mines
    Antonyms:

ارجاع به لغت drudge

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «drudge» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/drudge

لغات نزدیک drudge

پیشنهاد بهبود معانی