امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Drub

ˈdrəb drʌb
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun adverb
زدن، کتک زدن، چوب زدن، شکست دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- She drubbed her opponent in the tennis match.
- در مسابقه‌ی تنیس حریف خود را سخت شکست داد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد drub

  1. verb thrash
    Synonyms:
    beat cane clobber defeat flog hit lash pound spank strike tan trounce wallop whip

ارجاع به لغت drub

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «drub» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/drub

لغات نزدیک drub

پیشنهاد بهبود معانی