Drudgery

ˈdrʌdʒəri ˈdrʌdʒəri
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
جان‌کنی‌، کارپرزحمت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- the drudgery of work in rug weaving workshops
- مشقت کار در گارگاه‌های فرش‌بافی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد drudgery

  1. noun hard, tedious work
    Synonyms:
    labor toil struggle sweat grind chore workout slavery gruntwork elbow grease daily grind rat race menial labor backbreaker travail
    Antonyms:
    snap

ارجاع به لغت drudgery

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «drudgery» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/drudgery

لغات نزدیک drudgery

پیشنهاد بهبود معانی