آخرین به‌روزرسانی:

Servery

ˈsɜːrvəri ˈsɜːvəri

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

انگلیسی بریتانیایی (نوعی میز کمکی که غذاها روی آن چیده شده‌ می‌شوند و پس از کشیدن یا برداشتن از روی آن‌ها به میز دیگری منتقل می‌شوند) میز پیشخان سرو غذا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

fast food servery

میز کمکی فست‌فود

Both bars are serviced by a central servery.

سرویس‌دهی هر دو بار توسط میز کمکی مرکزی انجام می‌شود.

پیشنهاد بهبود معانی

لغات هم‌خانواده servery

ارجاع به لغت servery

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «servery» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/servery

لغات نزدیک servery

پیشنهاد بهبود معانی